هفت دختر، هفت پسر
پوران ۱۱ سال دارد. او چهارمين دختر از هفت دختر مالك است. دختري كه برخلاف سنتهاي جامعه عرب، به كمك پدرش خواندن، نوشتن و بازي شطرنج را آموخته است. داستان كتاب « هفت دختر، هفت پسر » به قرن پنجم هجري برميگردد. يعني دقيقا زماني كه داشتن دختر، آن هم تعداد زيادي دختر، موجب تمسخر و ريشخند از سوي جامعه بود. مالك دكان كوچكي در بازار داشت كه درآمدش كفاف خانواده را نميداد. ولي برخلاف او، برادرش، هفت پسر داشت و بسيار ثروتمند بود. همين تفاوت موجب شده بود تا برادر مالك همواره او را كوچك شمارد و او را «پدر دختران» بنامد كه لقب غرورآميزي نبود. صداي مغرور و ريشخند عموي پوران، هميشه او را آزار ميداد. براي همين پوران تصميم ميگيرد براي رهايي خانوادهاش از فقر، با موافقت پدرش دست به كاري ناممكن بزند.
پوران به بازار ميرود و با پولي كه پدرش در اين سالها پسانداز كرده است، يك دست لباس مردانه دستدوم ميخرد. باقيمانده پول را هم، براي راهاندازي كسب وكاري تازه در شهر ساحلي صور با خود ميبرد. او مجبور است براي رسيدن به صور كه شهر دوري است با كاروان سفر كند. براي همين لباسهاي مردانه را تن ميكند و با كاروان همراه ميشود. پس از هفتهها پوران به صور ميرسد و با ظاهر مردانهاش كسب و كار خود را با كمك جِها كه در سفر با او آشنا شده راه مياندازد و نام نصير را براي خود برميگزيند. در صور، نصير با محمود –اميرزاده صور- آشنا ميشود. پس از گذشت مدتي از دوستيشان، محمود كه به نصير علاقه پيدا كرده است، به او شك ميكند و با روشهاي گوناگوني وي را ميآزمايد. اينگونه ميشود كه نصير براي مشخص نشدن هويت واقعياش با تمام علاقهاي كه به محمود دارد، مجبور ميشود راه خانه را در پيش گيرد.
رمان بلند « هفت دختر، هفت پسر » روزگاري را به تصوير ميكشد كه براي ما آشناست. زمانهاي كه براي دختران ارزشي قائل نبودند و اگر دختري در خانواده فقيري به دنيا ميآمد، كسي خواهان ازدواج با او نميشد و اگر هم ميشد فرد شايستهاي نبود. اين رمان درباره پوران است؛ پوراني كه در خانواده فقيري به همراه شش خواهر ديگرش چشم به جهان گشود. پوراني كه بر خلاف عقايد عوام باهوش است و با سياست و كسبوكار آشناست. پوراني كه براي رهايي از فقر و ساختن زندگي مناسب براي خانوادهاش دست به تابوشكني ميزند و با هنجارهاي آن دوران مقابله ميكند.
اين رمان خواندني و زيبا، مناسب براي كودكان بالاي ۱۳ سال است. گرچه بزرگترها هم از خواندن آن لذت خواهند برد و در مواردي با پوران، همزادپنداري خواهند كرد. البته، تاثير قلم شيواي حسين ابراهيمي الوند، مترجم اين كتاب بر زيبايي اين رمان را نبايد از ياد برد.
كتاب «هفت دختر، هفت پسر» به نوجوانان ميآموزد براي رسيدن به خواستههايشان بايد تلاش كنند و كسي غير از خود آنها نميتواند آيندهاي روشن برايشان رقم بزند. اين كتاب، براي بلندخواني و بلندخواني گفت وگويي مناسب است.
اين كتاب برنده بهترين كتاب سال به انتخاب بوك ليست و كتاب برگزيده انجمن كتابداران آمريكا شده است.
يادداشت مترجم « هفت دختر، هفت پسر »
رمان « هفت دختر، هفت پسر » بر اساس داستان عاميانهاي كه از قرن پنجم هجري قمري ميان مردم عراق و منطقه ميان رودان (بين النهرين) دهان به دهان نقل ميشده نوشته شده است.
كتاب، در سه فصل تقسيمبندي شده است. فصل اول از زبان «پوران» دختركي يازده ساله شروع ميشود. فصل دوم را اميرزادهاي به نام «محمود» ادامه ميدهد و فصل سوم را دوباره پوران، قهرمان رمان، تعريف ميكند. با اين همه هيچ انفصالي در بيان ماجراهاي كتاب بوجود نميآيد.
در متن انگليسي كتاب، نام قهرمان داستان «Buran» نوشته شده اما از شواهد متن برميآيد كه اين كلمه بدون ترديد «پوران» است، نه «بوران». اين نكته در ثبت تلفظ برخي از اسامي ديگر نيز مشاهده ميشود. مترجم سعي كردهاست تا حد امكان تلفظهاي نزديك به تلفظ اصلي اسامي را بهكار ببرد.
يادداشت نويسنده « هفت دختر، هفت پسر »
آنچه ميخوانيد كلماتي است كه سالها پيش، پوران دختر مالك، دكاندار فقيري از اهالي بغداد، به خط خود نوشته است. او اين مطالب را به اين دليل نوشت تا كودكان او، كودكانِ كودكان او و تمامي كودكاني كه پس از آنها به دنيا خواهندآمد از چگونگي تشكيل خانواده باشكوه و پرآوازهشان باخبر باشند.
شگفتا و شگفتا! كه تمام اين مطالب را او به دست خود و به حروف عربي نوشت، چرا كه پدرش به هنگام كودكي او، برخلاف سنت زمان - كه خواندن و نوشتن را براي دختران منع ميكرد- به او خواندن و نوشتن آموخته بود.
پس، آنچه را كه در پي ميآيد بخوانيد و چشمان حيرت زده خود را به شگفتيهايي كه خداوند مقرر كرده است، كاملا بگشاييد.
سيصد سال، دويست سال و حتي صد سال پيش، دختر به دنيا آمدن به هيچ وجه موجب شوربختي و نگراني نبود. من در كتابهايي كه پدرم از عمويم امانت ميگرفت و اجازه ميداد من هم آنها را بخوانم، خوانده بودم كه شهرزاد قصهگو به واسطهي هوش و خرد خود، هزار و يك شب خود را از خطر مرگ رهانده و پس از آن نيز به مقام همسري شهريار رسيده بود. در گذشته، زنها موسيقي مينواختند، درس ميدادند، شعر ميگفتند، در جنگها شركت ميكردند و به تجارت مشغول ميشدند. اما كسانيكه پس از خلفا بغداد را به تسخير خود درآوردند، اين ميراث گذشتگان را از ياد بردند.
- كتاب هاي مناسب آموزگاران و مربيان
- كتاب هاي مناسب معلمين راهنمايي و دبيرستان
- حسين ابراهيمي (اِلوند)
- مجموعه نوشته هاي مناسب براي خانواده
- مجموعه نوشته هاي مناسب براي ۱۳ سال به بالا
- باربارا كهن
- بهيه لاوجوي
- حسين ابراهيمي (اِلوند)